ترسم نرسی به کعبهای انصاری…
سعدی بزرگ قرنها پیش هشدار داده بود:
ترسم نرسی به کعبهای اعرابی، این ره که تو میروی به ترکستان است.
امروز این هشدار، آینه تمامنمای کارنامه سازمان حفاظت محیطزیست در دوره مدیریت شینا انصاری است؛ مسیری که بهجای صیانت از طبیعت، ما را بهسوی ویرانی شتابان میبرد.
از زمستان ۱۴۰۱ که خانم انصاری بر صندلی ریاست سازمان نشست، بحران پشت بحران بر سرزمین آوار شد. محیطبانان، این فرزندان خط مقدم، یکی پس از دیگری جان دادند؛ بیسلاح، بیپناه، بیپشتیبان. اصلاح قوانین بهکارگیری سلاح، از زمان ابتکار تا امروز هیچ پیشرفتی در جهت حمایت از محیطبانان نداشته است و هنوز شکارچیان مسلح، حاکمان واقعی کوه و دشتاند. سازمان اما بهجای پشتیبانی، به صدور مجوز و تقدیر از شکارچیان و دارندگان قرقهای اختصاصی سرگرم است.
قانونی که در روزهای پایانی دولت موقت آقای مخبر به تصویب رسید ـ با نام فریبکارانه «مشارکت در حفظ محیطزیست طبیعی و رونق کسبوکار محیط زیستی» ـ عملاً حیوانکشی و تجارت حیاتوحش را عادیسازی کرد: از نگهداری حیاتوحش، در خانههای لوکس تا تاکسیدرمی و تکثیر برای فروش. پس از آمدن خانم انصاری انتظار میرفت این روند متوقف شود؛ اما نهتنها اعتراضی نکرد، بلکه حمید ظهرابی، از مدافعان سرسخت شکار و قرق، را به معاونت محیط طبیعی گمارد.
فتوای صریح مراجع از جمله رهبر انقلاب، شکار تفریحی را حرام میداند. اما سازمانی که باید مجری اخلاق و علم باشد، امروز با دست خود فعل حرام را ترویج میکند و نام آن را «مدیریت ترکیب جنسی» میگذارد. این فریبکاری آشکار، توهینی است به افکار عمومی و به خون جانورانی که آخرین نفسهایشان را میکشند.
از وعده پیگیری لایحه منع حیوان آزاری و تشکیل کمیته حقوق حیوانات هیچ خبری نشد. از دستورالعمل مدیریت سگها و گربههای شهری که میتوانست کشتار خونین حیوانات بیپناه را متوقف کند، اثری در عمل ندیدیم. برعکس، در نامهای عجیب به وزارت صمت، سگ و گربه را تهدیدی برای تنوع زیستی معرفی کردند؛ گویی دشمن اصلی طبیعت ایران این چند حیوان شهریاند، نه سدسازی، معدنکاوی و شکار سازمانیافته!
فاجعههای مدیریتی یکی پس از دیگری رخ داد:
- توله خرس پردیسان، در مرکز ملی حفاظت، گم شد؛ نماد آشکار ضعف نظارت.
- شیرهای الیمالات یکی پس از دیگری در قفس جان دادند؛ به روایتی از سختزایی، به روایتی دیگر از درگیری با ببر، اما درهرحال، قربانی بیتدبیری مدیریتی شدند.
- لئو، توله شیر علیاکبری که از خانه لوکس یک سلبریتی سر درآورد و بعد در باغوحش ارم دچار حادثه شد، نمونه دیگری از آشفتگی در کنترل حیوانات وحشی است.
در سطحی کلانتر، ما با نابودی ذخیرهگاههای زیستکره روبهرو هستیم. خانم انصاری در چین وعده داد چهار ذخیرهگاه جدید معرفی کند، درحالیکه از ۱۳ ذخیرهگاه فعلی، نیمی در آستانه فروپاشیاند:
- دریاچه ارومیه و بختگان خشکیدهاند.
- هامون به کویر بدل شده است.
- توران و ارسباران زیر بار دام و معدن مینالند.
- میانکاله و آشوراده، تکهپاره در دست طرحهای گردشگریاند.
اینها واقعیتهاییاند که با وعدههای بینالمللی پوشانده نمیشوند. تا وقتی سازمان بهجای محیطبان و حیاتوحش، پشت میز شکارچیان مینشیند، امیدی به آینده نیست.
پس باز باید با سعدی سخن گفت، اما این بار رو به خانم انصاری:
ترسم نرسی به کعبهای انصاری، این ره که تو میروی به ترکستان است.
فرزاد علیزاده کارشناس علوم و مهندسی محیطزیست





