پروژه احیای یوز یا نابودی زیستگاه

بنا به آمار موجود، سالانه ده‌ها قلاده یوز در تصادفات جاده‌ای تلف شده‌ و قربانی می‌شوند. این آمار نشان می‌دهد که تا چه اندازه عبور جاده از قلب زیستگاه‌های یوز می‌تواند زندگی آخرین بازمانده‌های این گونه زیبای حیات وحش را باخطر جدی مواجه سازد. علی‌الخصوص با توجه به این نکته مهم که حذف هر فرد یوز برابر است با حذف درصد قابل ملاحظه‌ای از جمعیت جهانی باقی مانده یوزها در ایران که از نظرحفظ تنوع ژنی برای بقای این گونه ارزشمند، ارزش فوق العاده بالا و حیاتی دارد.
یوز آسیایی

یک فعال محیط زیست با اشاره به اینکه کارشناسان حیات وحش، تکثیر در اسارت را تا 97 درصد منجر به شکست می‌دانند، گفت: با زنده‌گیری دو یوز باقیمانده در یزد، مهم‌ترین مانع برای موافقت با فعالیت معدن(D19) در دره‌ انجیر حذف می‌شود.

به گزارش گروه محیط زیست خبرگزاری فارس، فرزاد علیزاده فعال حقوق حیوانات یادداشتی در اختیار این خبرگزاری قرار داده است: از چند ماه پیش که زمزمه‌هایی مبنی بر انتقال چهار خرس به دهکده طبیعت باراجین قزوین به‌صورت امانی منتشر شد، این نگرانی به‌وجود آمد که مدیران سازمان محیط زیست چه خوابی برای مجموعه کلینیک تخصصی حیات وحش پارک پردیسان دیده‌اند.

وقتی خبر قطع همکاری دامپزشک پارک پردیسان که البته عملکرد وی هم در مواردی مورد انتقاد فعالان حقوق حیوانات بود منتشر شد، معلوم شد که خبر جدی است.

اکنون اسنادی منتشر شده است که نشان می‌دهد حیوانات این مرکز به‌صورت گروهی به باغ وحش و باغ پرندگان منتقل شده‌اند که در این میان نام مراکزی همچون باغ وحش ارومیه، باغ پرندگان لویزان و باغ وحش ارم به چشم می‌خورد.

حال آن‌که اساساً مدیران مربوطه در سازمان حفاظت محیط زیست بر چه اساس و توجیهی، با وجود مرکزی همانند کلینیک تخصصی حیات وحش پارک پردیسان که وظیفه‌اش تیمار، درمان و رهاسازی حیات وحش است، مجوز انتقال این حیوانات را به این مراکز، که خودشان متهم به نقض آشکار حقوق حیوانات و شرایط بد نگهداری هستند، صادر کرده است؟

این حیوانات اگر بیمار هستند که باید درمان شده و پس از طی دوران نقاهت در طبیعت رهاسازی شوند، اما متاسفانه به نظر می‌رسد تصمیم‌گیرندگان در این خصوص، با توجیه و وعده اینکه قرار است این مرکز تبدیل به یک مرکز فوق تخصصی‌ شود، حیوانات را به این مراکز منتقل کرده‌اند.

اگرچه در مجوزهای صادر شده عبارت امانی ذکر شده است اما مشخص نیست که این حیوانات تا چه زمانی قرار است امانت داده شوند و در صورت آسیب وارد شدن و یا تلف شدن این گونه‌های بی نظیر که در میان آنها از گربه جنگلی، لاک‌پشت زمهریر و بالابان بگیر تا کرکس مصری، انواع مار و هوبره و البته پلنگ به چشم می‌خورد، چه کسی پاسخگو خواهد بود.

هرچند اجرای انتقال حیوانات به مراکزی خارج از پردیسان مسبوق به سابقه بوده است و در یکی از مجوزهای انتقال یک کروکودیل در سال 97 به فردی که صاحب یک فروشگاه لاکچری فروش خزندگان است نیز موضوع امانی بودن حیوان ذکر شده است که البته از سرنوشت کروکدیل مربوطه هم خبری در دست نیست.

هنوز عصبانیت فعالان حیات وحش و حقوق حیوانات از خبر کشته شدن دو قطعه شیر دریایی در کنار آلفا، دلفین دلفیناریوم برج میلاد، بلندترین دلفیناروم جهان!، که در خواب غفلت و عدم نظارت سازمان حفاظت محیط زیست اتفاق افتاد، فروکش نکرده است و عاملان این حادثه تلخ مشخص و مجازات نشده‌اند، حال چگونه سازمان قرار است بر نگهداری حیوانات امانی نظارت کند؟

چرا مدیران اسناد مبنی بر احداث مرکز فوق تخصصی! را منتشر نمی‌کنند؟ اگر این خبر صحت دارد، چه نیازی به جابجایی و انتقال حیوانات است؟ مگر نمی‌شود با وجود حضور آنها، مرکز را ارتقاء داد؟ مگر در مورد ملک کلنگی صحبت می‌کنیم که قرار است بکوبند و از نو بسازند؟

برخی شنیده‌ها حاکی از این است که حلقه مفقود شده تمامی این ماجراها به پروژه جدید تکثیر در اسارت یوز ایرانی باز‌می‌گردد، طرحی که قرار است با صرف هزینه‌‌ بسیار اجرا شود و البته شکست آن از همین ابتدا به گفته متخصصین امر اظهر من الشمس است.

سال 92 که سایت تکثیر یوز در اسارت با صرف هزینه‌‌ چند صد میلیونی در پارک پردیسان کلید خورد (سایتی با قفس‌های بزرگ و کوچک، دیواره امنیتی دو جداره و دوربین‌های متعدد نظارتی)، قرار بود طرح توله کشی از یوز در اسارت توسط دو یوز به نام‌های کوشکی و دلبر که از طبیعت جدا شده بودند، در سایت مربوطه به اجرا در بیاید؛ طرحی که اکنون بعد از گذشت 6 سال با شکست کامل مواجه شده است.

این هزینه گزاف در حالی انجام شد که امکان حفاظت از یوز ایرانی در کشور، هم از نظر منابع انسانی و هم از نظر تمهیداتی مانند ساماندهی منابع آبی، احیای طعمه‌های طبیعی، خروج دام از این زیستگاه‌های حساس و … در زیستگاه‌های طبیعی و شناخته شده‌اش وجود داشت.

در سال 92 گزارشی منتشر شد مبنی بر عبور جاده از قلب منطقه حفاظت شده کوه بافق در استان یزد که یکی از مهم‌ترین زیستگاه‌های یوز به‌شمار می‌رود. این عمل نمونه‌ای است از بی‌توجهی به زیستگاه یوزها، به‌ویژه آنکه این جاده مسیر جایگزین نیز داشت.

نکته در‌خور تأمل این است که بنا به آمار موجود، سالانه ده‌ها قلاده یوز در تصادفات جاده‌ای تلف شده‌ و قربانی می‌شوند. این آمار نشان می‌دهد که تا چه اندازه عبور جاده از قلب زیستگاه‌های یوز می‌تواند زندگی آخرین بازمانده‌های این گونه زیبای حیات وحش را باخطر جدی مواجه سازد. علی‌الخصوص با توجه به این نکته مهم که حذف هر فرد یوز برابر است با حذف درصد قابل ملاحظه‌ای از جمعیت جهانی باقی مانده یوزها در ایران که از نظرحفظ تنوع ژنی برای بقای این گونه ارزشمند، ارزش فوق العاده بالا و حیاتی دارد.

چند سال پیش نیز در پی اکتشاف در معدن آنومالی D19 واقع در پناهگاه حیات وحش دره‌انجیر که یکی از معدود زیستگاه‌های یوز در سطح شور است، نگرانی فعالان محیط زیست افزایش یافت. آن زمان، با توجه به اینکه احداث چنین معدنی می‌توانست تهدیدی برای نسل یوز به‌شمار رود، مسؤولان محیط زیست در برابر صدور مجوز برای معدنکاوی در این زیستگاه مقاومت کردند. اما دیری نپایید که این رویکرد با روی کار آمدن عیسی کلانتری تغییر و سرانجام معاونت محیط زیست طبیعی سازمان حفاظت محیط زیست در شهریور ماه 96 موافقت مشروط خود را با معدن‌کاوی در پناهگاه حیات وحش دره‌انجیر اعلام کرد.

حال شنیده‌ها حاکی از این است که با زنده‌گیری دو یوز دره‌انجیر که ادعا می‌شود! تنها یوزهای باقیمانده در یزد هستند، مهمترین مانع برای موافقت با فعالیت معدن(D19) در دره‌انجیر حذف می‌شود و یکی از اصلی‌ترین زیستگاه‌های ارزشمند یوز در ایران برای همیشه نابود می‌شود.

با وجود آنکه هنوز هیچ گزارش شفافی از عملکرد مدیران پروژه قبلی منتشر نشده است، گفته می‌شود قرار است یوزهای اسیر شده به مرکز مشابهی نظیر سایت پرهزینه پردیسان که قرار است در منطقه حفاظت شده توران ساخته شود انتقال پیدا کنند و باز هم سرمایه‌های این مردم تحت عنوان طرح تکثیر یوز در اسارت که از همین ابتدا شکست خورده است، حیف و میل شود. امری که تمامی کارشناسان حیات وحش در تمامی دنیا، تکثیر در اسارت را 97 درصد شکست خورده قلمداد می‌کنند.

به‌نظر می‌رسد وقت آن رسیده است تا نهادهای نظارتی همچون سازمان بازرسی کل کشور در موضوع ورود کرده و تخلفات احتمالی رسیدگی کنند.

شگار تروفه
پیشنهاد سردبیر

شکار «تروفه» اقدامی فریبنده برای به یغما رفتن حیات وحش ایران/عاطفه سیف

سازمان حفاظت محیط زیست ایران امسال در اقدامی شوکه کننده فهرست تعرفه های فروش مجوز شکار سمداران به شکارچیان خارجی را منتشر کرد که قیمت مجوز شکار بر اساس فاکتورهای خاصی از جمله طول شاخ سمدار متغیر بود شوکه کننده تر آنکه قیمت مجوزها با قیمت فروش مجوز در دهه نود مقایسه شده و سازمان حفاظت محیط زیست به خود بالیده بود که برای فروش مجوز شکار به شکارچیان خارجی امتیازات ویژه ایی قائل شده و قیمتها  نسبت به دهه نود کاهش چشمگیری داشته….

سگ های پرسه زن
پیشنهاد سردبیر

سگ‌های پرسه زن ،نه با کشتار کم می‌شوند و نه با غذادهی زیاد/فرزاد علیزاده

میزان نیاز تغذیه سگ‌های پرسه زن در ایده‌آل‌ترین حالت حدود هزار گرم است، اما هر سگ در اثر پرسه‌زنی، حدوداً روزی ۱۰۰ تا ۲۰۰ گرم غذا هم گیرش نمی‌آید. اگر سری به پناهگاه‌های سگ‌های پرسه‌زن در آرادکوه کهریزک بزنید خواهید دید که بیش از ۲ هزار سگ به طور فشرده نگهداری می‌شوند که بیشتر شبیه به زندان است. آنجا در شرایط بسیار بد روزی۲۰ تا ۲۵ سگ تلف می‌شوند چراکه گرسنه هستند و به همین دلیل هم‌نوع خواری و زنده‌خواری می‌کنند یعنی ضعیف‌تر‌ها توسط قوی‌تر‌ها کشته و خورده می‌شوند.

شکار
پیشنهاد سردبیر

اقدام علیه محیط زیست در فاصله انتقالی دو دولت اخیر/ چرا شینا انصاری مانع نمی شود؟

پس از شهادت رئیس‌جمهور رئیسی، شکارچیان و طرف‌داران شکار به تکاپو افتادند تا قوانین جاری در قرق‌های شکار را بیش‌ازپیش به نفع خود تغییر دهند چرا که در جلسات قبلی شورای‌عالی محیط‌زیست نتوانسته بودند به مقصود خود دست پیدا کنند.

سگ های پرسه زن
پیشنهاد سردبیر

مناظره شبکه دو سیما برنامه زمانه /مدیریت جمعیت سگهای پرسه زن

مدیریت حیوانات شهری علمی است که کارشناسان داخل کشور فاقد این دانش هستند و متاسفانه از کارشناس محیط زیست گرفته تا دامپزشک و زیست شناس ، جامعه شناس و… به خود اجازه اظهار نظر در این خصوص را می دهند، و نظرات شخصی خود را علم مطلق اعلام میکنند.
این درحالی است که DPM ترکیبی از تمامی این رشته هاست اما هیچ کدام از این علوم به تنهایی نمیتواند ادعا کند که نماینده علوم مدیریت حیوانات شهری است

dpm
پیشنهاد سردبیر

مکزیک چگونه ۲۶ میلیون سگ پرسه‌زن را مدیریت کرد؟

به نظر می‌رسد حفاظت از جان انسان‌ها، بهداشت عمومی جامعه، حفاظت از حقوق حیوانات که سازمان‌های تخصصی کشورمان من‌جمله سازمان دامپزشکی و وزارت بهداشت درمان و آموزش پزشکی متعهد به انجام آنها هستند در پایین‌ترین درجه اهمیت قرار گرفته است و سلیقه مدیران متولی امر بر سلامت شهروندان ارجحیت دارد.